دربارهی کتاب:
كابوسهایم همیشگیاند. اما وقتی خودم به پای خودم آمدهام به این دنیای نحس كلمات، كه ارواح اشیا و آدمهایند، به طمع كام گرفتن از كلمات، دیگر چه جای گله ...
آن برجها برای من و برای این داستانها فقط آن دو برج خاص نبودند. برای تمركز كه پلك میبستم، پشت پلكهایم، شكل وهمآلود تل ویرانهشان هم، شكلی بود كه در كابوسهای گذشته تا حال حالا تناسخ داشته است... وقتی كه از دیار، كتابـی مصـور از واقعـه، بـه دستـم رسیـد، و دیـدم كه ندیده، صحنههایی را دیده و نوشتهام ...
این بود شاید علت دیدن این یازده كابوس/ داستان ...
شاید یک وحشت، انگیزة نوشتن این یازده وحشت بود...
جوایز:
برندهی چهارمین دورهی جایزهی بنیاد هوشنگ گلشیری برای تک داستان برگزیده
1383
نظرها (0)
ثبت نظر: