دربارهی کتاب:
تو اصلن دلت نمیخواست منو اینجا ببینی. تو اصلن دلت نمیخواست منو هیچجا ببینی. فقط دلت میخواست منو توی محلهی خودمون ببینی. فقط عصرها بریم با هم قدم بزنیم و گاهی وقتها هم برای تو سرمقاله بنویسم.. سرمقالهها را هم که دیگه خودت مینویسی. تو فقط دلت میخواست که من همیشه یک همسایه باشم، دلت میخواست که من همیشه توی سایه باشم. حالا از توی سایه آمدم بیرون. حالا دلم میخواد با تو حرف بزنم. دلم میخواد تو هم منو ببینی. نه این که فقط من تو رو ببینم. تو هم منو ببینی ...
نظرها (0)
ثبت نظر: