دربارهی کتاب:
چهار مرد قبل از سرخی غروب بیابان، از اتاق کوچک و دود گرفتهای در حاشیهی پنجگور، سی کیلومتر مـانده به مرز بیرون زده بودند تا قبل از تاریک شدن هوا به بازارچهی مرزی برسند.
غروب، به تپههای مشرف به بازارچه رسیدند. نقابهای سیاه را به صورت زدند و از جنوب بازارچه وارد بـستر خشک نهنگرود شدند. بعد از ساخته شدن دیوار مرزی رفت و آمد کم شده بود و کسانی که میخواستند از مرز عبـور کنند باید تا بازارچـهی مرزی میرفتند؛ بازارچهای که یک طرفش دشتِ خشکِ پنجگور بود و طرف دیگرش، کوهک.
مشاهده سریع کتاب
ناموجود
نظرها (0)
ثبت نظر: