دربارهی کتاب:
روزی که مادربزرگم ناپدید شد همهجا را گشتم. اول اتاقها و دستشویی و حمام، بعد صندوقچههای قدیمی و کمدهای کهنه را بازرسی کردم. شاید باور نکنید اما لابهلای پتوها، زیر کابینتهای آشپزخانه و حتی داخل یخچال را هم جستوجو کردم. وقتی از یافتن پیرزن صدوسهسالهای به ارتفاع یک متر و پنجاه و وزن 26 کیلوگرم در تمام سوراخسنبههای ممکن ناامید شدم، نگاهم به انگشتدانهای که روی طاقچه بود افتاد. مادربزرگم در کمال صحت و سلامت درون انگشتدانه بود. جالبتر آن که بساط آشپزخانه را هم با خودش برده بود و داشت دلمه درست میکرد.
نظرها (0)
ثبت نظر: