دربارهی کتاب:
ادیل ژاکُب، بانوی ناشر، از یک دانشمند فعال، ژان ـ پیر شانژو، که موضوع پژوهشهای او عمدتاً مغز است و آثارش پس از انتشار کتاب انسان نورونی (1983) برای خوانندگان عـادی نیز مطـرح شد، دعـوت کـرد. بـرای بیرونکشیـدن فلسفـه از بـرج عـاج آن فیلسـوفی، پل ریکـور، را نیز انتخاب کرد که درونمایههای اصلی اندیشـهاش را در کتـاب خویشتـن همچـون دیگـری (1990) جمعبندی کرده بود. خواست ناشر این بود که گفتوگویی را با دو صدا پیش ببرد. این گفتوگـو آزمونی در تجربـهی موارد متناقض بود: فیلسوف استدلالهای بنیـانکن خود را نامتعیـن و دانشمند واقعیتهای بیچونوچرای خود را سرنگون مییافت.
در این کتـاب درگیـری در گفـتوگویی کاملاً آزاد و گشوده، برای هر یک از آنها تجربهای استثنائی بوده است. نخست بحث را بدون نقشـه و ساختـار معینی آغـاز کـرده و سپس آن را پیش بردهاند. پـس از ضبـط، تهیـه و تدویـن و ویراستـاری آن متـوجه دشواریهـایی شدهاند که در هر مبـاحثهای زمـانی که به حـدود اخلاق مکالمه نزدیک میشود به آن دچار میآید. آیا این مثالی در معیاری کوچک از دشواریهای اخلاق مکالمه نیست؟
نظرها (0)
ثبت نظر: