گفتارهایی در معرفتشناسی علم اقتصاد موسی غنینژاد
صورتبندی نو و فشرده از نظریات این حوزه است
دوشنبه 5 خرداد ۱۴۰۴ - روزنامه سازندگی
بیژن مومیوند
یکی از ویژگیهای اندیشۀ مدرن طرح این مسأله بود که هرگونه نظریۀ مربوط به هستیشناسی خواه ناخواه مسبوق و متکی به نوعی نظریۀ معرفتشناختی است چراکه انسان دنیا را با «عینک» ذهن خود میبیند. از این رو بدون شناخت مختصات و تواناییهای این «عینک» سخن گفتن از مشاهده به لحاظ منطقی توجیهناپذیر خواهد بود. اولویت یافتن معرفتشناسی بر هستیشناسی تبعات بسیار مهمی در شکلگیری علوم جدید اعم از علوم طبیعی و علوم انسانی داشت. این اولویت به معنی جایگزینی رویکرد جدید فرضیهای یا «نومینالیستی» به جای رویکرد قدیم «ذاتگرایانه» در شناخت علمی بود و به این ترتیب راه به ناگزیر برای طرح فرضیههای جدید و رقیب یا به سخن دیگر آزادی اندیشه باز شد. دستاوردهای بزرگ علوم طبیعی را میتوان نتیجۀ این فرآیند دانست اما در حوزۀ علوم انسانی به ویژه علم اقتصاد، نتیجۀ شگفتانگیز این رویکرد فرضیهای شکلگیری مفهوم فرد نه صرفاً به عنوان مصداق نوع بشر بلکه به معنای موجود مستقل قائم بالذات یا کنشگر صاحب اراده بود. اندیشۀ اقتصادی مدرن یا علم اقتصاد بر اساس این مفهوم به وجود آمد. تصادفی نیست که بنیانگذارانِ نخستینِ این اندیشه در عین حال بنیانگذاران فلسفۀ سیاسی آزادیخواهانه مدرن نیز بودند.
کتاب «گفتارهایی در معرفتشناسی علم اقتصاد» نوشتۀ دکتر موسی غنینژاد، اثری مهم در زمینۀ فلسفه و معرفتشناسی علم اقتصاد است که باتوجه به دقت و تخصص نویسنده، برای علاقهمندان به اقتصاد و فلسفه میتواند بسیار جذاب و ارزشمند باشد. این کتاب بهطور جامع و عمیق به بررسی مفاهیم و مباحث مرتبط با معرفتشناسی علم اقتصاد میپردازد و تلاش دارد تا خواننده را به دنیای پیچیده و الهامبخش این حوزه علمی ببرد.
این کتاب غنینژاد دربارۀ «معرفتشناسی» در معنای عام آن و با تأکید بر معرفتشناسی علم اقتصاد نوشته شده است. به نوشتۀ مولف، معرفت شناسی به طور کلی ناظر بر مطالعۀ شرايط حصول و شكلگيری معرفتهای معتبر است و کارش پاسخ دادن به این پرسش است که علوم مختلف چگونه ممكن هستند؟ منظور از معتبر، اشاره به اعتبار صوری به معنی منطقی كلمه (انسجام منطقی) و نيز اعتبار شرايط حصول ناظر بر مسايل مختلف واقعی است. اصطلاح حصول، حاكی از آن است كه معرفت، نوعی جريان است بين ذهن شناسنده و موضوع شناخت. برای مثال اگر موضوعات رياضی را محصول اختراع بدانيم، اين جريان مستلزم دخالت فعالانه ذهن شناسنده در پيدايش آنهاست اما اگر آنها را صرفاً محصول جریانی اکتشافی بدانيم، بدين معناست كه آنها قبل از اينكه كشف شوند، وجود داشتهاند. مسألۀ اصلی معرفتشناسی توضیح این معضل است که آیا معرفت را میتوان در ضبط صِرف دادهها توسط ذهن شناسنده خلاصه کرد یا اینکه ذهن شناسنده فعالانه در جریان معرفت و سازمان دادن موضوعات شناخت دخالت میکند. حال اگر توجه کنیم که در علوم انسانی ذهن شناسنده یا فاعل شناخت خود تبدیل به موضوع شناخت نیز میشود، میتوان به پیچیدگی بیشتر مباحث معرفتشناسانه پی برد.
نخستین ویژگی برجستۀ کتاب «گفتارهایی در معرفتشناسی علم اقتصاد» عمق تحلیلی و دقت نگرش نویسنده به موضوع است. غنینژاد بهعنوان یک پژوهشگر و استاد برجسته در حوزۀ معرفتشناسی و اقتصاد از تجربه و دانش خود بهره برده و مفاهیم پیچیده و مبهم را به شیوهای روشن و قابل فهم برای خواننده تبیین میکند. دومین ویژگی مهم این کتاب، پوشش گسترده موضوعاتی است که در آن مورد بحث قرار میگیرد. از بررسی مبانی فلسفی و اجتماعی علم اقتصاد تا بحث دربارۀ روششناسی و ابزارهای تحقیق، این کتاب بهطور جامع به بررسی ابعاد مختلف معرفتشناسی علم اقتصاد میپردازد و به خواننده این امکان را میدهد که از یک دیدگاه جامع و گسترده به این حوزه نگاه کند. سومین ویژگی مهم این کتاب، استفاده از مطالعات موردی و نمونههای عملی است که به خواننده کمک میکند تا مفاهیم انتزاعی را در زمینههای واقعی و ملموس ببیند. این نمونهها و مطالعات موردی، بهدلیل کاربردی بودن و ارتباط مستقیم با مفاهیم نظری، از جذابیت خاصی برخوردارند و خواننده را به فهم بهتر و عمیقتر مفاهیم دعوت میکنند. از ویژگیهای خاص این کتاب، ارائۀ دیدگاههای نو و نظرات مختلف دربارۀ موضوعات مورد بحث است. نویسنده با بررسی متون کلاسیک و نوین همچنین با توجه به نظرات و پژوهشهای جدید، دیدگاههای تازهای را در مورد مسائل مختلف ارائه میدهد که برای خواننده جذاب و الهامبخش خواهد بود.
«گفتارهایی در معرفتشناسی علم اقتصاد» متشکل از ۴ گفتار است. غنینژاد در گفتار نخست پس از اشاره به چگونگی تفکر مدرن، رابطۀ میان این تفکر و علم اقتصاد را از هر دو جنبۀ مبانی مفهومی و هستیشناسانه مورد بررسی قرار میدهد. گفتار دوم به بررسی معرفتشناسی مارکسیستی دربارۀ اندیشۀ اقتصادی اختصاص دارد و در گفتار سوم، اندیشۀ اقتصادی جان مینارد کینز، اقتصاددان برجسته و بسیار تأثیرگذار سالهای میانی سدۀ بیستم از منظر مبانی معرفتی تجزیه و تحلیل میشود. گفتار چهارم هم به اندیشههای معرفتشناسی اقتصادی از دیدگاه فریدریش هایک میپردازد. بهگفتۀ غنینژاد هایک در مدت طولانی فعالیت فکری خود سعی کرد، مبانی معرفتشناختی دانش اقتصادی را تبیین کند و اشتباهات ذاتگرایانه و کلگرایانه را از دامان دانش اقتصادی مدرن بزداید. هایک از منظر جدیدی چارچوب معرفتشناختی علم اقتصاد و اهمیت آن را در اندیشه و خردگرایی نوین مشخص کرد.
در پایان، با اشاره به یکی از نقلقولهای مهم کتاب، میتوان گفت: «اقتصاد را نباید به تنهایی باور کرد بلکه باید آن را در کنار سایر علوم اجتماعی و فلسفی در نظر گرفت تا بتوانیم به دنیای پیچیده اطرافمان بهتر بپردازیم.» این نقلقول نشان از تعهد نویسنده به دیدگاه چندرشتهای و جامع نسبت به علم اقتصاد دارد و نشاندهنده اهمیت و تاثیرگذاری کتاب در فهم بهتر و عمیقتر موضوع معرفتشناسی علم اقتصاد است.
لینک مطلب : https://saazandegi.ir