روشنفکر جستارنویس

۱۰ مقاله و ۶ جستار از بابک احمدی در نوشته‌های دیگر

دوشنبه 22 اردیبهشت ۱۴۰۴ - روزنامه ایران

بابک احمدی، از جمله پیشگامان نقد مدرنیته در ایران است. او در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ با انتشار کتاب‌های مهمی چون «ساختار و تأویل متن»، «معمای مدرنیته»، «حقیقت و زیبایی»، «کتاب تردید» و... جوانان علاقه‌مند به فلسفه را با اندیشه‌های مدرن و پسامدرن آشنا کرد. نشر مرکز به‌تازگی مجموعه‌ای از مقالات احمدی را با عنوان «نوشته‌های دیگر» منتشر کرده است. مقالات این کتاب موضوعات متفاوت و متنوعی دارند؛ از فلسفه، تاریخ، هنر تا ادبیات، نظریه‌های سیاسی و شیوه‌های گفتن و نوشتن.
آثار اولین احمدی، به نقد سینمایی و سینماگرانی چون روبر برسون و آندری تارکوفسکی اختصاص داشت که از اواخر دهه ۶۰ در مجلاتی چون «فیلم» منتشر می‌شدند. این مقالات بعدها در کتاب‌های «تصاویر دنیای خیالی»، «امید بازیافته» و «باد هر جا بخواهد می‌وزد» توسط نشر مرکز منتشر شدند. با عبور از دهه ۶۰ آثار و کارهای احمدی رویکرد نظری‌تری به خود گرفت و کتاب‌ها، کلاس‌ها و سخنرانی‌هایش در دهه ۷۰ و ۸۰ در اوج محبوبیت بودند. آثار او در این دوره یک کارکرد مهم برای نسلی داشت که نه ارتباطی با اطراف و اکناف و کانون‌های فعال تولید نظریه‌های جدید علوم انسانی داشت و نه‌چندان در حوزه نظری روزآمد بود. این نسل در لابه‌لای نوشته‌ها و درس‌گفتارهای احمدی مجذوب اندیشمندان و نظریه‌هایی می‌شد که درباره آنها کمتر چیزی شنیده بود: تودوروف، بارت، دریدا، دیلتای، یاکوبسن، سوسور، لیوتار، دولوز، پساساختارگرایی، هرمنوتیک، باتای، گادامر، نشانه‌شناسی، امبرتواکو و... اما در دهه ۹۰ آن تب و تاب و آن شور و اشتیاق کمتر شد چرا که به مدد گسترش ارتباطات مجازی و تعدد مجاری شناخت و ارتباط با جهان بیرون، فضا و نسل متفاوتی در حال رشد بود. با تغییر فضا، فعالیت‌های احمدی هم کمتر شد و البته هم‌چنان به نوشتن و کار فکری خود ادامه می‌دهد.
بخش اول «نوشته‌های دیگر» از شش مقاله شکل گرفته است؛ «کارل مارکس و دانشمندان معاصرش» درباره رابطه فکری مارکس با دستاوردهای علمی چارلز داروین، و انتقادهای او به نظریه‌های جان استوارت میل و اگوست کنت در مورد زندگی سیاسی و اجتماعی. مقاله «تجربه انقلاب روسیه» تصویری کلی از انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و نتایج به قدرت رسیدن بلشویک‌ها ارائه می‌دهد و مقاله «سرنوشت نیکلای بوخارین» درباره زندگی و آثار یکی از نظریه‌پردازان و رهبران سرشناس آن انقلاب است که بعدها مشمول تصفیه استالینی قرا گرفت. مقاله «مارکوزه جوان» درباره اولین آثار هربرت مارکوزه است که به‌تازگی پس از سال‌ها سکوت، ارج و اهمیت‌شان مشخص شده است. مقاله «ارنست بلوخ و رویای دنیای بهتر» درباره زندگی و مهم‌ترین آثار بلوخ است. احمدی این مقاله را به خاطره دکتر شرف‌الدین خراسانی تقدیم کرده است که در درس‌های او برای اولین بار نام بلوخ را شنیده بود. مقاله «هانا آرنت و فلسفه» انتقادی است به نظر آرنت در باب جدایی نظریه سیاسی از فلسفه، و فهم او از این جدایی در مبانی کار فکری خودش. در بخش دوم دو مقاله آمده، اولی در بیان تفاوت مقاله با جستار و دومی درباره نسبت‌ هنرهای دیداری با نوشتار و متن‌های ادبی. بخش سوم هم شامل دو مقاله و شش جستار با موضوع هنرهای دیداری و ادبی است. «سالامبو» و «سه داستان» دو مقاله این بخش هستند و عنوان جُستارها هم عبارتند از: «برگشت‌ناپذیر»، «و آرامشی که مردگان دارند»، «امید»، «کافکا و غیاب»، «محصص و شقاوت» و «زبان باشو»
صمیمیت جستار
احمدی می‌گوید جستارنویسی گونه محبوب او برای نوشتن است و در ابتدای بخش دوم «نوشته‌های دیگر» می‌نویسد: «جستار از نظر من تا همین اواخر معنای مستقل و تازه‌ای نداشت. گاه آن را مترادف مقاله به‌کار می‌بردم، چنان‌که در کتاب «آواز زمین» هر مقاله مستقل را چنین نامیدم و عنوان دوم کتاب را هم «هشت جستار در تاریخ موسیقی» گذاشتم. کتاب دیگرم «رساله تاریخ» را یک‌جا جستاری درباره فلسفه تاریخ خواندم. از سوی دیگر، در کتاب «کار روشن‌فکری» پاره‌های مختلف متن را که با شماره‌گذاری از هم جدا شده بودند، جستار نامیدم.» و در ادامه می‌نویسد: «جستار به معنای جدید و امروزی متنی است گاه کوتاه، گاه بلندتر که لحن شخصی دارد و بیشتر خبر از تجربه‌ها، دانسته‌ها و باورهای نویسنده می‌دهد. در بیشتر جستارها نویسنده، دنیای ذهنی‌اش، سلیقه، محتوا و شیوه اندیشه‌هایش حضور دارند.» احمدی یکی از وجوه تفاوت «جستار» و «مقاله» را جنبه «علمی» مقاله و جنبه «ادبی» جستار می‌داند و می‌نویسد: «در نوشتن جستار روش نگارش عینی و علمی مطالب که کاربردش در مقاله‌نویسی ضروری است، کنار گذاشته می‌شود. جستار دستور کار ندارد، همان‌طور که ویژگی آن باخبری از دیدگاه نویسنده و داوری‌ها، عقاید و احساسات اوست، سبک و روشی هم که او می‌پسندد ارائه و گاه ابداع می‌شود... جستار نفی نظام و هم شکلی است، همان‌طور که نتیجه‌گیری نمی‌کند از هیچ نظریه قطعی انگاشته‌ای نیز آغاز نمی‌کند. جستار به متن‌های ادبی شبیه است که الگوی واحد و دستور از پیش متعینی ندارند. هر جستار وابسته به تجربه‌های نویسنده‌اش از زندگی‌ای خاص، یکه و تکرارناشدنی است. هرچند جستار بیشتر به رویدادهای واقعی نزدیک است تا به حکایت، اما آن رویدادها از صافی ذهن راوی گذشته‌اند و مُهر ذهنیت راوی به آنها خورده است. صفت بارز جستار روایی این است: متنی روایتگر که داستانی نیست.» در نهایت به اعتقاد احمدی «جستار خواننده را دوست، نزدیک و محرم راز می‌شناسد، لحنی صادقانه، صمیمانه، اعتراف‌گونه و خودمانی دارد. بنیاد جستار رفاقت است و نه آموزش.»

لینک مطلب : https://irannewspaper.ir/sp-353/4

لینک پادکست : https://inn.ir/news/article/98194/